بهترین زمان کتابخوانی:
تا به اینجا ما دربارهی کتابخوانی و مفهوم و ماهیت و ارزش آن سخن گفتیم. حال میخواهیم دربارهی زمان و ساعتهای مناسب برای کتابخوانی صحبت کنیم.
صبحها:
اغلب گفتهاند که بهترین زمان مطالعه صبح است. اما معمولأ علت این پیشنهاد را تشریح نکردهاند. در اینجا ما سعی میکنیم کمی در خصوص آن توضیح دهیم.
نخست آنکه وقتی میگوییم صبح، یعنی زمانی که فرد بعد از یک خواب کامل و مفید هشت ساعته، در آمادگی جسمی و روحی کامل به مطالعه بپردازد. نه آنکه بعد از یک خواب ناقص و بیکیفیت، خواب آلوده بر روی کتاب چرت بزند. علت این انتخاب این است که، انسان زمانی که بیدار میشود، صفحه ذهنش خالی است و هنوز درگیر مسائل گوناگون روزمره نشده است. در نتیجه از لحاظ ذهنی از آمادگی بالایی برخوردار است.
علاوه بر این، نشاط صبح باعث میشود با هوشیاری و سرزندگی بیشتر و بهتری با کتاب برخورد کند؛ و مطلب را دریابد. از آنجا که صبح آغاز کار ذهن است، فرد هنوز به واسطهی حوادث ریز و درشت روز، وارد یک سیر فرسایشی نشده است. همچنین فضای نشاط آور صبح موجب میشود، درگاههای دریافتی و فرایندهای ادراکی ذهن کارآمدتر و به اصطلاح بازتر شوند. در حالی که با گذر زمان در طول روز، و فرسایش یافتن ذهن به وسیلهی درگیری با مسائل روزمره، درک و دریافت مطالب متعدد دشوارتر و کمتر میشود.
مسئلهی بعدی رابطهی خواب و حافظه است. ذهن انسان در جریان خواب، علاوه بر استراحت، یک عمل بازیافتی یا چیزی شبیه خانه تکانی انجام می دهد. در هنگام خواب مغز آدمی، حوادث تلخ و غیر مهم و ملالآور و عادیِ روزمره را دور میریزد؛ بدین وسیله فضایی در حافظهی انسان باز میشود. از این رو فرد از لحظهای که بیدار میشود تا حدود سه الی پنج ساعت بعد از آن، حافظهاش بیشترین گنجایش و بالاترین آمادگی را برای دریافت اطلاعات جدید را دارد. از اینجاست که صبحها بهتر و بیشتر میتوان مطالب گوناگون را حفظ کرد.
دو شرط لازم برای مطالعه صبحگاهی:
مجموعهی این مسائل به همراه دلایل بسیار زیاد دیگری که در اینجا مجال آوردن همهی آنها نبود، موجب میشود تا ما به این نتیجه برسیم که «بهترین زمان برای کتابخوانی صبح است».
دو شرط باعث کیفیت بهتر مطالعه در صبح میشود:
- شست و شو ( البته بهترین نوع آن حمام کردن و مسواک زدن است )،
- صرف صبحانه است، چرا که سطح هوشیاری آدمی را بسیار بالاتر میبرد. از آنجا که کسالت و گرسنگی از مهمترین باز دارندههای ذهنی و آموزشی است، صبحانه خوردن یکی از مهمترین کارهای قبل از مطالعهی صبح هنگام است.
شبها
با این همه نباید از آرامش شب غافل شد. بهتر آن است که خود را عادت بدهیم که همیشه پیش از خواب، یک شعر یا داستان زیبا و گاهی نیز تسکین دهنده بخوانیم. این کار در کیفیت خواب ما و آرامش آن، و حتی نشاطی بخشی به فرد صبح فردای آن شب، بسیار تأثیر گذار است. علاوه بر این، مطالعهی غیر علمی (صرفأ ادبی یا چیزی شبیه به آن) در پیش از خواب، در ناخودآگاه انسان خیلی بهتر رسوخ میکند؛ و این به سلامت روانی و رشد شخصیتی و تعالی روحی و معرفتی انسان بسیار کمک خواهد کرد.
مهمترین مسئله پیرامون مطالعه در شب، « شبزندهداری با کتاب » است. یک قانون نانوشته و بیمنطق (یا لااقل با منطق و علت نامکشوف) وجود دارد که: کتابخوانهای حرفهای، دانشمندان و صاحبدلان، در خلوت شبها، زمانی که سکوت و آرامش همه جا را فراگرفته است، شروع به خواندن و نوشتن میکنند. گویی شب روحی دارد، و یا جهانی پر رمز و راز در دل خود نهفته است. عشق به آموختن و انس با کتاب دریچهی آشنایی با این روح قدسی، و کلید ورود به این جهان آرزوها و دانستنیها است. با این حال خوشا به حال شبزندهدارانی که در دریای آرامش و راز و رمز دریای شب، با زورق کتاب و با پاروی قلم، آزادهوار سیر میکنند. ایشان هستند کسانی که عمیقترین و جاودانهترین لذت را به وقت کتابخوانی، زندگی میکنند!
در نهایت باید از یک جملهی معروف در اینجا یاد کرد:
افراد موفق یا 5 صبح از خواب برمیخیزند و یا 5 صبح به خواب میروند.
هر دو این افراد زمان مفید خود برای موفقیت را به کتابخوانی اختصاص میدهند؛ چه خنکای صبح باشد و چه دل شب.