تفاوت کتابخوانی با مطالعه

تفاوت کتابخوانی با مطالعه

سه تفاوت کتابخوانی با مطالعه:

مفهوم مطالعه یک مفهوم عام است؛ کتابخوانی هم یکی از زیر مجموعه‌های آن محسوب می‌شود. در واقع مطالعه یک طیف معنایی بسیار گسترده است، که ابتدای آن اندیشیدن به یک مسئله‌ی کلی و انتزاعی و سترگ انسانی. انتهای آن امور روزمره‌ و ساده‌ای، چون بررسی منوی یک رستوران.

به نظرم کتابخوانی در انتهای این طیف قرار می‌گیرد؛ یکی از عالی‌ترین و فرهیخته‌ترین گونه‌‌های مطالعه است. خلاصه آن که، این نکته را نباید فراموش کرد که بین مطالعه و کتابخوانی، همیشه باید تفاوت قائل شد. در ادامه به نفس، دلیل و اهمیت این تفاوت خواهیم پرداخت.

اگر ما این امر را بپذیریم که کتابخوانی در انتهای طیف مطالعه قرار دارد؛ به این نتیجه خواهیم رسید که، کتابخوانی یک شأن عالی و فرهیخته دارد؛ آن را نمی‌توان در کنار ورق زدن یک مجله یا روزنامه، و توجه به بروشور یک کالا قرار داد. همین نتیجه گیری ساده است، که ما را متوجه این مسئله می‌کند که «چنین امر مهمی لابد آداب و ممیزه‌های خاص خود را خواهد داشت».

دقیقأ همین طور است!

هر کتابی(بدون در نظر گرفتن محتوا، ارزش، کیفیت و کمیِِِِّتش)، دنیای جدیدی (خواه عقلانی یا عاطفی، و خواه تخیلی یا علمی، فرقی ندارد)، در پیش چشمان مخاطب خود می گشاید. برای ورود به این دنیای جدید، ما باید آداب ورود به آن را بدانیم. این مجموعه آداب ورود، ممیزه‌ی کتابخوانی با سایر انواع مطالعه‌ها است.

دل‌سپردگی به متن

اولین ممیزه‌ « دل‌سپردگی به متن» است. بسیار شنیده‌ایم که هنگام خواندن یک متن، باید تمرکز داشت. کتاب مجموعه‌ای از جملات و عبارات آزاد و مستقل از یکدیگر و همچنین منفعل نیست. بلکه زنجیره‌ای از عبارات و جملات به هم متصل است.

هر جمله و یا عبارت و حتی هر کلمه‌ی یک کتاب، در حکم یک کلید است. کلیدی برای ورود به دنیای مفهومیِ کلمه یا عبارت و یا جمله‌ی بعدی. از این رو باید خود را با تمام وجود در اختیار کتاب قرار دهیم؛ چرا که اگر یک بار، فقط یک بار یکی از این کلیدها را از دست بدهیم، درک کلی این دنیای جدید برای ما دشوار خواهد شد. از اینجاست که همیشه، معلمان ما تأکید داشتند که در فضای آرام، بدون هیچ محرک خارجی، که ما را و حواس و ذهنمان را به خود مشغول کند، باید مطالعه کنیم.

ارزش‌گذاری

ممیزه‌ی دوم «ارزش‌گذاری» است. زمانی که ما با یک دوست هم‌کلام می‌شویم، اگر ارزش و احترامی به شخصیت و سخن او قائل نشویم، ناخودآگاه ذهن ما از صحبت‌های او، منحرف می‌شود. چرا که نه او و نه حرف‌هایش برای ما هیچ ارزش و اهمیتی ندارد. اما برعکس، ارزش قائل بودن برای کسی، و احترام برای او، ناخودآگاه موجب می‌شود، وقتی او به سخن گفتن مشغول است، ما با تمام وجود، به سخنان او گوش کنیم.

کتاب هم همین حکم را دارد. کتاب دوستی است که سراپا عقلانیت مطلق است، و تمام سخنانش گزینش شده. زمانی که برایش ارزش قائل شویم، او را یک شیء بی‌جان، مانند سایر اشیاء دیگر نمی‌دانیم. کتاب چکیده‌ی علم، آگاهی، عواطف و تخیلات نویسنده‌ی آن است، و غالبأ نویسندگان، از فرهیخته‌ترین افراد یک کشور هستند؛ در نتیجه هم‌نشینی با کتاب مانند هم‌نشینی با بزرگان علمی یا فرهنگی یک کشور است.

همین یک نکته کافی است تا آن را مانند یک شیء ساده نینگاریم؛ از این رو زمانی که در پای صحبت او هستیم گویی بزرگی و عزیزی در مقابل ماست، و با تمام تمرکز چشم و دل و حواسمان را به او خواهیم سپرد. کسی که به کتاب این گونه بنگرد؛ با احترام با آن برخورد خواهد کرد، در حفظ آن کوشا خواهد بود، برای آن روحی از جنس معنویت و معرفت قائل خواهد بود. همین رفتار و نگرش است که موجب می‌شود، زمانی که فرد در حال کتابخواندن است، با کمال تمرکز و با تمام وجود، جان و دل به او بسپارد؛ دقیقأ مانند زمانی که هم‌صحبت با عزیزی یا بزرگی است.

جان‌دارنگاری کتاب

ممیزه سوم «جان‌دارانگاری کتاب» است. خاطرم هست که از طریق یکی از هم‌کلاسی‌های سال دوم دبیرستانم، با رمان بوف‌کور آشنا شدم. تا سال اول دانشگاه، میانگین هر شش ماه یک بار این رمان را می‌خواندم. بدون استثناء، هر بار که می‌خواندم، انگار چیزهای تازه‌ای برایم داشت و کتاب برایم یک روایت جدیدی می‌گفت، حتی این رنگ و بوی تازگی، شیرینی تازه‌ای هم با خود به همراه می‌آورد. این معانی جدید هر بار والاتر و شیرین‌تر و عمیق‌تر و شگفت‌انگیزتر می‌شد.

جالب اینجا بود که نه تنها کتاب هیچ وقت برایم خسته کننده‌تر نشد، هر بار لذت بیشتر و بیشتری به من می‌بخشید. بعدها این مسئله را در مورد چندین کتاب دیگر تجربه کردم. آن روزها فکر می‌کردم این ویژگی بعضی از کتاب‌های ادبی یا فلسفی است. کمی که گذشت، با چند کتاب صرفأ علمی هم این مسئله را دوباره تجربه کردم؛ از آن جا به بعد بود که فهمیدم، این ویژگی را صدها، هزاران، و شاید هم میلیون‌ها کتاب دیگر دارد؛ و بسیاری از آدم‌های اطرافم در این تجربه با من مشترک بودند.

برای مشاهده بهترین زمان‌های کتاب‌خوانی با مطالعه کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + = 19