لزوم ورود به صنعت نشر کتاب
اگر بخواهیم دربارهی اینکه لزوم ورود به صنعت نشر کتاب چیست، صحبت کنیم باید نگاهی همه جانبه به مسئله داشته باشیم و بگوییم که چرا اساساً کتاب مهم است؟ امروزه با رشد تکنولوژی، تسهیل ارتباطات، افزایش تولید کالاهای غیر ضروری، و رشد بازار و تولید میتوان با کمترین نیرو و سرمایه به رشد اقتصادی بیشتری رسید. صنایعی که عمدهی توجه آنها به فروش و مصرف گرایی است. آنها تولید میکنند تا فقط و فقط بفروشند. به همین دلیل در این میان صنایع فرهنگ سازی مثل صنعت نشر کتاب به فراموشی سپرده شدهاند. عوامل زیادی در این کم شدن استقبال دخیل هستند که در زیر به چند مورد آن اشاره میکنیم:
- افزایش روز افزون نسخههای الکترونیکی (به صورت pdf)
- کمبود و گرانی کاغذ
- ریزش خیره کنندهی سرانهی مطالعه
- افزایش اقبال عمومی به بررسی و مطالعه صفحات مجازی
در نتیجه در اینجا این سوال پیش میآید که با وجود این مشکلات لزوم ورود به کار نشر چیست؟
همهی فعالیتهای اقتصادی دو سویهی سود رسان دارند و اگر غیر از این باشد اساساً آن عمل دارای مشکل غیر انسانی است (مثل تولید و فروش مواد مخدر که به معنای واقعی فقط سود یک طرفه برای فروشنده دارد). مثلاً یک فروشندهی پوشاک در عین اینکه سود خود را میبرد با تأمین نیاز مشتری به لباس به او هم سود میرساند.
تفاوت صنعت نشر با سایر فعالیتهای اقتصادی:
پیش از ادامهی مطلب باید بین اغلب فعالیتهای اقتصادی و کار نشر (و سایر فعالیتهای علمی و فرهنگی همسان و همسو با آن) یک وجه تمایز اساسی را یادآور شویم. در همهی فعالیتهای اقتصادی در نهایت سود مستقیم از آن تولید کننده یا فروشنده است اما کسی که در کار تولید و توزیع فرهنگ است (مثلا کار نشر کتاب) زرناب میفروشد و نه تنها یک فرد بلکه کل یک اجتماع و در نهایت کل بشریت را منتفع میکند. کار ناشر فروش چند کاغذ آلوده به مرکب نیست بلکه عرضهی معارف بشری است. چیزی که نمیتوان به هیچ وجه بر روی آن قیمت گذاشت. صنعت نشر چیزی را که نمیتوان بر آن قیمت گذاشت کریمانه به همه میبخشد. در این صنعت کسی که کتاب را میخرد هم نفع میبرد.
فرض کنید کسی کتابی را دربارهی مدیریت روابط اجتماعی میخرد؛ او میتواند با خواندن آن کتاب و بهره گرفتن از مطالبش همهی روابط خود (با خانواده، در محل کار و یا در اجتماع) را سامان بدهد. حالا دربارهی همان فرد و همان کتاب باید گفت که تحول آن شخص در روابطش منجر به اصلاح یک عمل در اجتماع میشود و چه بسا که همین تحول به یک نرم اجتماعی تبدیل شود و جامعه به سوی اصلاح پیش برود. این تأثیر میتواند همین طور بزرگ و بزرگتر شود.
حال میرسیم به اینکه یک ناشر چه معارفی را میتواند نشر دهد؟
از همهی ملزومات یک اجتماع میتوانند در کار یک ناشر کتاب قرار بگیرند. از آموزشهایی مثل حسابداری و مدیریت زمان و انواع ارتباط گرفتن در اجتماع تا معارف اساسی و اصیل انسانی مثل اخلاق و حقوق. آری یک ناشر درست است که سود مالی میبرد ولی در کنار آن مقام یک معلم را در اجتماع دارد.
از اینجاست که میتوان به جرات گفت ورود به صنعت نشر از ورود به هر صنعت دیگری الزام بیشتری دارد. یک جامعه را بدون کتاب نمیتوان تصور کرد. جامعهای که در آن آموزش و مطالعه وجود نداشته باشد هم از پیشرفت عقب میماند و هم از اخلاق. در این جامعه حتی مهارتهای شغلی هم در حال تنزل است. و جامعه به جای پیشرفت به عقب برمیگردد.
وجود کتابهای کاغذی در میان عصر تکنولوژی:
شاید با خود بگویید با رشد تکنولوژی دیگر چه نیازی به کتاب کاغذی است؟ یا بپرسید در دورانی که محیط زیست در حال نابودی است چرا باید ما برای کتاب کاغذی هزینه کنیم؟ امروزه من میتوانم بزرگترین کتابخانههای دنیا را در تلفن همراه خودم داشته باشم چرا باید بخشی از محل زندگی خودم را به کتاب اختصاص بدهم؟ پاسخ بدیهی و روشن است: زیرا کتاب یک شی غیرقابل جایگزین است.
براساس آزمایشها و نظرسنجیهای بینالمللی مرکز مطالعات انسانی شیکاگو در خصوص تفاوت کتاب با سایر ابزارهای الکترونیکی و جایگزین آن نتایج بسیار جالب توجهی به دست آمده. این بررسیها بر روی هزار نفر از 50 ملیت مختلف انجام شده است. در طی این آزمایش و نظرسنجی تأثیری که مطالعهی کتاب (در قالب کتاب کاغذی) با کتابهای صوتی و الکترونیکی (pdf) و همچنین مطالعه در فضای مجازی اعم از پیامرسانها و صفحات اجتماعی (فیسبوک، اینستاگرام، تلگرام، توییترو ..) و دیگر فضاها (مانند وبلاگها و وبسایتها) مورد بررسی قرار گرفته است.
پیامرسانها:
طبق این تحقیق تأثیری که فضای پیامرسانهای مجازی میگذارند تنها 3% جنبه اطلاع رسانی و آموزشی دارد. این ابزارها بیش از هرچیزی تأثیر کنترلی دارند، جهتدهنده و فست فودی هستند. در مجموع این فضا دارای نقاط منفی هستند که موارد زیر از آنهاست:
- مطالب در این فضاها بیش از هرچیز جنبه اقتصادی و ایدئولوژیکی دارند
- این صفحات در خدمت اهداف قرار میگیرند
- به علت ضد و نقیض بودن، غیرمستند بودن و بی اساس بودن اطلاعات و البته کثرت مطالب نخست بین پانزده دقیقه تا 7 روز در قسمت ناخودآگاه افراد میمانند و سپس باعث آشفتگی و سردرگمی افراد میشود.
- این محیط جای مناسبی برای خرید نیست چون به علت سردرگم کردن مخاطب خود امکان تصمیمگیری درست را از مخاطب خود میگیرند.
- و در نهایت به علت سطح نازل برخی مطالب سطح فرهنگی و علمی خوانندگان خود را پایین میآورد.
وبلاگها و وبسایتها:
اما دربارهی فضای مجازی (وبلاگها و وبسایتها) ماجرا کاملاً متفاوت است. مطالب در این بخش مستند و قابل اطمینان هستند و به خاطر اطناب نسبی که دارند، نه فستفودی هستند و نه بی سرو ته. در اینجا مطالب کمتر هدفگذاری شدهاند و فرستنده اطلاعات افراد غیرموجه و مجهولی نیستند، مطالب هم ضد و نقیض و بمبارانی نیستند. مطالبی که در این وبسایتها هستند از 24 ساعت تا سه ماه در قسمت ناخودآگاه ذهن میمانند و ارزش آموزشی آنها 28% است.
اما هنوز هم معایبی برای این نوع وجود دارد و حداقل آن این است که یک مطلب مستقل و دنباله دار را پی نمیگیرند در عوض کتاب به دلیل رسمیتی که دارد خود را به به عنوان یک شی کاملاً قابل اعتماد به انسانها عرضه میکند.
کتابهای الکترونیکی:
کتابهای الکترونیکی نیز معایب خاص خود را دارند. محققان طی این آزمایش دریافتند که علاوه بر تأثیر مخربی که صفحه گیرندههای الکترونیکی (مانند تلفن همراه و یا رایانه،…) بر افراد میگذارند و محدودیتهایی که در عمل دریافت مطلب ایجاد میکنند، سطح تمرکز افراد در هنگام مطالعه کتب الکترونیکی به زیر 35% میرسد. این را بگذارید کنار همهی محدودیتهای دیگر الکترونیکی، کدامیک از ما میتواند اقرار کند که هنگام کتاب خواندن زیر سطرهای آن را خط نکشیده تا مطالب مهم را بر جسته کند.
کتابهای صوتی:
در این کتابها نیز به دلیل اینکه فردی با لحن و صدایی خاص آنها را برای ما ادا میکند امکان خلق صحنهها و ارتباط گیری ذهنی با مقصودهای استعاری نویسنده را برایمان محدود میکند.
همانگونه که مشاهده شد از کتاب هیچ گریزی نیست. اگر هم مسائل فرهنگی و اخلاقی را در نظر نگیریم باز هم انسان قرن 21 برای برقراری ارتباط نیازمند یک کانال مطمئن و اصیل است. این مسئله در ارتباطهای جهانی و بینالمللی نیز خود را نشان میدهد. کتاب در همهی قالبهایش (مجله، مجموعه مقاله، چکیده نامه، گزارش نامه، فرهنگ و …) تا به امروز ثابت کرده که مهمترین ضامن حفظ مدنیت جوامع بشری در طول تاریخ است. امروزه با رشد تکنولوژی، گسترش جمعیت و راحتتر شدن ارتباطات تولید و نشر انبوه کتاب لازم تر شده و از طرفی این کار نیز راحتتر شده است. بر این اساس تنها راه حفظ این کالا در اجتماع حمایت از نشرها در شکل امروزین آنهاست. از این رو ورود به کار نشر و همچنین حمایت و همراهی تمامی افراد جامعه از ملزومات زیست اجتماعی ما است.